کد مطلب:211297 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

امام صادق و معجزات و کرامات و خوارق عادات
ما در كتب سابق راجع به معجزه مفصل و به عناوین مختلف شرح مطلب داده ایم مخصوصا در تاریخ انبیاء و كتاب پیشوای اسلام كه سیره پیغمبر اكرم می باشد حق مطلب اداء شده است در كتب ترجمه ائمه هم به مناسبت مقال از كرامات آنها باز شمه ای نقل كرده ایم این جا به مناسبت معجزات یا كرامات و خوارق عادات امام ششم مفاد مقدمه ای را كه دانشمند معاصر علامه شیخ محمدحسین مظفر در كتاب الامام الصادق در بیان این موضوع نگاشته اند به اجمال نقل می كنیم:

معجزه برای انبیاء و كرامات و خوارق عادات برای اوصیاء آنها اطلاق شده است - و اینك برای تشحیذ افكار به این مقدمه می پردازیم.

پروردگار منان با آفریدن مخلوقات به منطوق حدیث قدسی كه فرموده كنت كنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لكی اعرف یك گنج مخفی بود و این بشر را از مراحل



[ صفحه 103]



جماد و نبات و حیوان به مرحله انسانیت رسانید تا خدا را بشناسند و در خور معرفت خود او را عبادت كنند - و برای سیر این مراحل كمالی دو راهنما فرستاد یكی عقل كه در داخل بدن انسان است و دیگر پیغمبران و انبیاء و رسل كه به منزله عقل اجتماع دلیل و رهبر اقوام و ملل بوده اند.

عقل تنها تمیز خوب و بد و زشتی و نیكی و حسن و قبح است اما كیفیات و خصوصیات اطاعت و عبادت را كه مقدمه معرفت است باید صاحبان شرایع دلالت نمایند و به همین جهت پیغمبران را برای تعلیم عبادت برای بشر فرستاد تا مردم طریق عبادت و بندگی را فراگیرند و خدای را با صفات جلال و جمال بشناسند.

مقدمه دیگر این است كه دعوی نبوت را باید عقل تمیز دهد و قبول كند وگرنه همه مدعی مقام نبوت و رسالت هستند. عقل و خرد باید دلایل و براهین ثبوت نبوت را بپذیرد تا اطاعت كند - چنانچه عقل رد كند نبوت مسلم و ثابت نمی گردد.

انبیاء هم برای اثبات مقام خویشتن از جانب پروردگار آیات و نمونه ها و نشانه ها دارند كه با آن منصب و مقام آسمانی خویشتن را می نمایند - تا حجت آنها بر خلق به ثبوت برسد.

بنابراین باید كسانی كه خود را به نمایندگی و سفارت الهی معرفی می كنند یك نشانه كامل داشته باشند كه آن را به معجزه تعبیر كرده و دیگران از بشر عاجز به آوردن مثل و شبیه و نظیر آن بوده و هستند و با این اعجاز تبرز و برتری شخصیت پیغمبران بر دیگران مسلم و مبرهن می گردد.

مثلا برد و سلامت شدن آتش بر ابراهیم علیه السلام و آیات تسعه كه ید بیضا و عصی بر موسی علیه السلام و شفای ابره و اكمه و ابرص و احیای موتی بر عیسی علیه السلام و قرآن بر محمد خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم از اموری است كه هیچ بشری قادر به برآوردن مثل آنها نبوده و این معجزات با سحر و جادو و فنون علمی بسی فرق و بسیار امتیاز دارد زیرا آن قدرت خارق العاده الهی است كه به تربیت شدگان مكتب ربوبی اجازه تصرف در مواد و عناصر را داده و در وجود و عدم مواد دخالت دارد.

معجزات خرق نوامیس طبیعت است و سحر فن تقویت تخیل و قوه خلاقیت نفس است كه حقیقت و واقعیت ندارد و از صنعت و تجزیه و تركیب صورت نوعیه نوامیس طبیعی یك صورتی مطلوب ساحر در مرأی و مناظر بینندگان می گذارد - و البته این سحر و جادو و



[ صفحه 104]



صنایع شیمیائی و كیمیائی در اثر علم به خواص تركیبی مواد و عناصر است كه برحسب ناموس طبیعت آنها تغییر رنگ و بو می دهد - ولی اعجاز تعقل و شكستن و تغییر دادن رنگ و بوی طبیعی آنها می باشد كه:

از قضا (و حكم الهی) سركنجبین صفرا فزود - روغن بادام خشكی می نمود

اژدها شدن چوب خشك و بلعیدن تمام مواد عنصری و معدوم ساختن آن خرق ناموس طبیعت بوده و لذا سحره كه خود عالم به این فنون بودند از همین جا تسلیم شدند كه دیدند تمام مواد سحری آنها معدوم شد نه آنكه تغییر صورت داده باشد یا خلع و لبس شده باشد و حال آنكه سحرهای آنها عین و ماهیت آنها باقی بوده تغییر صورت و شكل می داد - یا زنده كردن مردگان به دست حضرت عیسی علیه السلام و جمع جوارح و اعضاء پرندگان به دست حضرت خلیل یك امر آسمانی و غیر قابل تصور بوده كه پیغمبران خدا به نیروی مستودع آسمانی عمل می كردند و لذا علم نتوانست معجزه را محو كند و از بین ببرد زیرا سحر برحسب اسباب طبیعی و عادی بوده و معجزه تغییر مسیر ناموس طبیعی عناصر است - و تصرف در آنها بدون اسباب و تجهیزات است.

قرآن مجید كه كاملترین معجزه خالده آسمانی و آخرین برنامه برای اداره امور معیشت خلق است و عقل و خرد هم تسلیم آن گردیده تصریح به این حقایق دارد كه انبیاء نمایندگان و سفرای الهی بر خلق می باشند و هر یك از آنها برای معرفی خویشتن معجزه ای داشته اند كه بشر دیگر از آوردن نظیر آن عاجز بوده و علم و دانش هم تسلیم آن گردیده است و معجزات انبیاء برای مرعوب ساختن و یا مجذوب ساختن به منظور حفظ منافع شخصی نبوده بلكه برای اصلاح مفاسد اجتماعی و ارائه طریق به كمال مطلوب بوده است و هر چه كه علم و عقل تأیید نكند برای دلالت بشر به كمال كافی نیست پس قدرت و سلطه الهی بر تمام موجودات و هر چیزی موجد این حقیقت و مكتب ربوبی گردید تا مخلوق را به راه كمال لیاقت و استعداد راهنمائی كنند و الحق كه انبیاء عظام این وظیفه را به حد كمال انجام دادند و پس از آن میدان عمل به دست ائمه معصومین افتاد و آنها نیز از آن معجزات و خوارق عادات بهره مند بودند و عملا نشان دادند كه بر سایر خلق مزایائی دارند.

در این مكتب سن و بزرگی و كوچكی، خردسالی و سالخوردگی شرط نیست و این خود یكی از معجزات مكتب ربوبی است كه با تربیت مغز و قلب و فكر و روح و نفس قدسی



[ صفحه 105]



یك كودك نابالغ را بزرگتر و برتر و بالاتر و داناتر و نیرومندتر از پیرمردان مجرب و كارآزموده هم قرار می دهد تا اعجاز خود را بنماید و لذا ما در سیره ی ائمه معصومین (ع) می بینیم كه مثلا ابن الرضا حضرت جوادالائمه در هفت یا پانزده سالگی توانست دانشمندی بزرگ مانند یحیی بن اكثم را تسلیم قدرت علمی خود بنماید - و صاحبان نبوغ و ذكاوت و علم و فصاحت در پیشگاهش سر تعظیم فرود آوردند - و اعتراف و تصدیق كردند كه این صفات و مزایا اكتسابی نیست این قدرت علمی این نیروی معنوی به علوم و لغات و فنون ملل و نحل در مدت چند سال زندگی در یك محیط كوچك به دست نمی آید باید یك وضع و محاذاتی آسمانی باشد تا با افاضه اشراقیه الهیه نفوس قدوسی آنها تربیت یابد و نور علم و حكمت حق بر قلب آنها كامل بتابد كه به همه علوم و فنون تسلط یابند.



یتیمی كه ناخوانده ابجد درست

كتب خانه ی هفت اقلیم شست



معجزه خالده انبیاء به میراث و ودیعت به اوصیاء آنها رسید و چنانچه دیدیم ائمه معصومین گنجور گنجینه های پیغمبران و امانت دار ودایع نبوت و ولایت بودند و به تمام شؤن گذشتگان واقف و از همان مبانی به تمام حوادث آینده واقف گردیدند نهایت اظهارش به اذن پروردگار بوده كه:



هر كه را اسرار حق آموختند

مهر كردند و دهانش دوختند



مگر در مواقعی كه ضرورت ایجاب می كرد تا خود را بدان قدرت و نیرو معرفی كنند و مقام آسمانی خود را بنمایند تا مردم حجت خلق را بر خلق بشناسند - وگرنه نقض غرض می شد.

فرض اعجاز پیغمبران سلف در امور مادی و شؤن عنصری بود تا آنها را بشناسند ولی ائمه ما در شؤن معنوی قدم برمی داشتند و با نیروی علم و دانش تصرف در عالم كون و فساد می كردند و بدین قسم خوارق عادات و كرامات خود را به معرض تماشای عمومی می گذاشتند و لذا دیدیم كه مثلا با دعا و استجابت دعا و با تصرف در عالم احیاء و اماته می كردند، از غیب خبر می دادند به اذن حق و از آینده و حوادث مسلمه متیقنه اطلاع می دادند و همانطور می شد.

حضرت امام جعفرصادق علیه السلام از همان خاندان و از همان شجره طیبه و از همان پرورش یافتگان مكتب ربوبی بود كه در امامت و عصمت و علم و تقوی پیشوائی منصوب و منصوص و دارای نیروی آسمانی و صاحب تصرف در مواد و عناصر و گنجور و ودیعه دار سلاح نبوت و



[ صفحه 106]



آثار ولایت بود و با همین تجهیزات مجری احكام و شارح حدود و قوانین و حافظ و ناصر شریعت اسلام گردید.

امام صادق علیه السلام اعجاز علمی داشت كه تاكنون هم كسی قادر به انكار آن نبوده یك مردی در سیزده قرن پیش بیش از پانصد رشته از علوم دنیوی را به چهار هزار شاگرد مبرز خود تعلیم كند و باز هم كاسه علمش لبریزی می كرد می فرمود نوشته های مرا ببرید دفن كنید تا روزی اهل علم و فضیلتی پیدا می شود بیرون آورد و استفاده كند همانطور كه جدش امیرالمؤمنین علیه السلام در كنار قبرستانها می رفت و با پشت دست شن ها را عقب می كرد و از علوم و فنون خود كه داشت لبریز می شد می گفت تا سالها بعد دانشمندانی از آن استفاده كردند.

در كتاب مدینة المعاجز قریب سیصد معجزه و كرامت و منقبت از آن حضرت نقل كرده و قطب راوندی در كتاب خرایج مقداری از خوارق عادات امام ششم را نقل نموده است كه ما برای نمونه چند معجزه و كرامت را می نگاریم.

در كتاب من لا یحضره الفقیه از بكر بن محمد ازدی روایت كرده كه او گفت یكی از اقارب من در راه مكه در شهر زبذه چنان مریض شده بود كه از او مأیوس شدیم به خدمت امام صادق علیه السلام رفتم تقاضای دعا كردم امام ششم دعا فرمود چون برگشتم او را صحیح و سالم یافتم.

شیخ صدوق در امالی می نویسد: مردی آمد حضور امام صادق علیه السلام قدری كه نشست امام فرمود روز دوشنبه اعمال شیعیان را بر ما گزارش می دهد و من دیدم تو در خیرات اقدامی كردی و با پسرعم خود صله رحم نمودی و ما از این اقدامات تو خشنود شدیم - عرض كرد من پسرعمی داشتم منافق و دشمن معذلك به دیدن او رفتم و او را هدیه ای بردم امام فرمود به جهت همین امر خداوند عمر تو را زیاد می كند و عمر او را كوتاه می نماید.